شاید شما تا به حال نام کوین سالیوان به گوشتان نخورده باشد اما ورزش تنیس یک بدهکاری بزرگ به این بازیکن دارد.
مقایسه تنیس زمان حال و گذشته
کوین یکی از هزاران فردی است که در طول دوران مسئولیت خود به عنوان محقق ورزشی با او صحبت کردم. مدتها قبل از شروع مسابقات تنیس در سال ۱۹۶۸، تنیسورهای حرفهای از سراسر جهان مسابقات خود را از یک شهر به شهر دیگر دنبال میکردند و جایزههای خود را در ورزشگاههای کمنور و تاریک بدست میآوردند. افسوس که همه آن بازیکنان بعداً از حضور در مسابقات گرنداسلم و تنیس جام دیویس منع شدند. جک کرامر، به عنوان بازیکن و مسئول کهنهکار مسابقات یکبار گفته بود:
وحشتناک است. ورزش ما به دو بخش تقسیم شده بود و همیشه سخت بود تا اعتماد عموم را به خود جلب کنیم.
در حالی که کوین بارها پانچو گونزالز را دید، میراث او درمقابل آنچه با راکت انجام داد چیزی نبود. کوین برای در اوالی دهه ۱۹۶۰ برای چندین سال مسئولیت لجستیکی مسابقات یکشبه را که در سراسر آمریکای شمالی برگزار میشد برعهده داشت. مهمترین وظیفه او حمل و نقل و سپس پیادهسازی زمین ۱۶۰۰ پوندی از شهری به شهر دیگر بود فعالیتی که بعد از نیمهشب شروع میشد و با طی مسافت طولانی اغلب نیازمند این بود که این زمین ساعت ۳ بعدازظهر در ورزشگاه دیگری پیادهسازی شود تا ستاره تور، گونزالس بتواند خود را در آن گرم کند. شبها از پی شبها و روزها از پی روزها میگذشت و او در جاده و بزرگراه بود، کوین کل آمریکای شمالی را زیر و رو کرد و کارش این بود که دریل، پیچ و مهره و هر چیز دیگری داشته باشد، زمین را نصب کند و بعد آن را دربیاورد. کوین به نویسنده این متن گفت:
هنگامیکه من آنفولانزا گرفتم و نتوانستم صحبت کنم، یک نامه برای جک نوشتم و گفتم کی میتوانم بخوابم؟ جک هم در پاسخ نوشت در قرارداد شما چنین چیزی وجود ندارد.
یکی از همکاران کوین یک مرد بود که بعدها به یکی از مربیان برجسته تنیس تبدیل شد و نام خود را در تالار مشاهیر جهانی تنیس جاودانه ساخت. او کسی نبود جز ویک برادن که بخشی زیادی از زمان خود را صرف عذرخواهی از مردن بابت رفتارهای شیطانی گونزالز میکرد. گونزالز کودکانی را که میخواستند با او عکس بگیرند اذیت میکرد و سعی میکرد خوبیهای ورزش را نشان ندهد. باور کردن اینکه گونزالز چیزی کمتر از بهترین بازیکن تور باشد آسان نبود. اما او در بازی فوقالعاده بود، زیبا بازی میکرد و روح رقابتی در او وجود داشت، چیزی که سالها بعد در درون رافائل نادال دیدیم. در نظر بگیرید اشخاصی مانند کوین و ویک برای چنین بازیکنان باورنکردنی از جمله کرامر، گونزالز، پانچو سگورا، فرانک سگمان، تونی ترابرت، لئو هود، کن رزوال و بسیاری از مشاهیر دیگر در جادهها بودند. اما سبک آن دوران باعث شد تا حمل کنندگان زمین و بازیکنان به قهرمانانی خاموش تبدیل شوند. وقتی زمان ارزیابی و حتی درک این بازیکنان بزرگ میرسد تاریخچه تنیس پیچیده و به طور بالقوهای ظالمانه است.
اغلب در یادداشتها آمده است که لاور ۵ گرنداسلم را در فاصله سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷ از دست داد. اما گونزالز و رزوال را در نظر بگیرید. اگرچه گونزالز توانست ۲ عنوان قهرمانی گرنداسلم را به دست بیاورد فقط یک احمق خواهد توانست او را کمتر از استان واورینکا و اندی مورای در نظر بگیرد- آنها بازیکنان بزرگی هستند اما به تسلط ماندگاری گونزالز نمیرسند. بیایید اطلاعات را بررسی کنیم: گونزالز قهرمانی مسابقات ملی ایالات متحده آمریکا را در سال ۱۹۴۹ بدست آورد و تا مسابقات ۱۹۶۸ فرانسه در هیچ مسابقه دیگری شرکت نکرد و در آن زمان ۴۰ سال داشت که به مرحله نیمهنهایی رسید. در یک چهارم نهایی روی امرسون، مدافع عنوان قهرمانی را شکست ئاد. ۳ سال بعد، در مرحله نهایی تنیس اوپن پاسفیک سؤثست- مسابقاتی که بعدها به دومین رویداد مهم آمریکا بدل گشت- گونزالز ۴۳ سال سن داشت و توانست بر جیمی کونورز غلبه کند. دوران آماتور رزوال زمنی به پایان رسید که او در سن ۲۱ سالگی قهرمانی تنیس اوپن آمریکا را در سال ۱۹۵۶ بدست آورد. در اوایل دهه ۱۹۶۰، وقتی لاور ۶ عنوان قهرمانی معتبر را کسب کرد، رزوال بهترین تنیسور حرفهای جهان بود. به محض اینکه لاور به گروه حرفهایها آمد، رزوال و هود او را مکرراً شکست دادند. اگرچه در سال ۱۹۶۵ لاور به جمع تنیسورهای سطح بالا رسید، در بهار سال ۱۹۶۸ این رزوال بود که اولین گرنداسلم آن فصل را از آن خود کرد.