انواع تیپ بدنی در تنیس

تنیس یک ورزش تکامل یافته است. از فن آوری راکت گرفته تا متدولوژی های آموزشی بهبود یافته و هر چیزی که در این بین وجود دارد. دیدن بازیکنان در حال وزنه برداری برای کسب قدرت و استحکام بیشتر غیر معمول نیست. امروزه مربیان تمرینات کوتاه و انفجاری را به جای حرکت های کند و حرکات مشابه تجویز می کنند. این تکامل در ورزش، طبق یک مطالعه (گیل واتس و نوویل 2016) تغییر دیگری را به وجود آورده است و آن تغییر در انواع تیپ بدنی می باشد.

به طور کلی، 3 نوع تیپ بدنی وجود دارد (سوماتوتایپ ها) که همه ما در این سه دسته قرار می گیریم. در حالی که تحقیقات تأیید کرده اند که هرکدام از انسان ها تمایل بیولوژیکی نسبت به یکی از این سه دسته دارند، آنچه در زندگی روزمره خود انجام می دهیم (خواه انجام ورزش تنیس در سطح بالا باشد و یا نشستن روزانه پشت میز که برای اکثریت افراد صادق است) تأثیر زیادی در نوع بدن و پرورش ما خواهد گذاشت.

طبقه بندی انواع تیپ بدنی

روش های دقیق تری برای اندازه گیری و طبقه بندی انواع تیپ بدنی وجود دارد. محققان با توجه به عوامل مختلفی (وزن بدن، قد، اندازه گیری های پوستی و غیره) از یک فرمول ریاضی برای تعیین تیپ بدنی افراد و مطابقت آن با دسته بندی های یاد شده استفاده می کنند. به این روش سوماتیوتینگ گفته می شود. قبل از اینکه به انواع تیپ بدنی در تنیس بپردازیم، ویژگی های تعیین کننده 3 دسته اصلی سوماتوتایپ عبارت اند از:

ویژگی اکتومورف ها:

استخوان بندی ریز، ظاهر لاغر، اندامهای کوتاه تر، سوخت و ساز و متابولیسم بالا، فرایند ساخت ماهیچه ناچیزی دارند، به سختی اضافه وزن پیدا می کنند.

ویژگی مزومورف ها:

استخوان بندی متوسط، میزان چربی پایین، بافت ماهیچه ای حجیم، بافت ماهیچه ای حجیم. بسیاری از ورزشکاران انفجاری در این گروه قرار می گیرند.

ویژگی اندومورف ها:

ساختار استخوان بزرگ است. مقادیر بالاتر چربی و در بدن وجود دارد، کالری را با سرعت بیشتری ذخیره می کنند، بافت ماهیچه ای ناچیزی دارند، ناکامی در کاهش وزن.

یکسری تیپ بدنی مخلوط و ترکیبی نیز وجود دارد. به عنوان مثال، برخی از افراد می توانند اکتو مزومورف باشند. به عبارت دیگر، اگر فعال نباشند می توانند به راحتی وزن خود را کاهش دهند اما در عین حال هنگام تمرین، می توانند با سرعت مشابهی عضلات خود را بسازند. فکر میکنم که این دسته از افراد خوش شانس ترین انسان ها هستند.
از طرف دیگر، اندو مزومورف ها هنگام تمرین می توانند کاملا عضلانی و مناسب باشند، اما تمایل دارند که هنگام تمرین نکردن، چربی را راحت تر ذخیره کنید.
همان طور که می بینید برخی افراد وجود دارند که می توانند بیشتر از سایرین در نوسان باشند. این یک ویژگی بیولوژیکی است اما به شدت تحت تاثیر محیط قرار دارد.

نمونه های حرفه ای

سرناویلیامز را به عنوان نمونه در نظر بگیرید. در حالت اوج بدنی خود دارای مقادیر زیادی توده لاغر می باشد. چربی بدن نسبتا کمی دارد و قطعا یک ورزشکار انفجاری و قدرتمند است. در سال های گذشته، او حتی به عنوان بازیکنی مزومورف در نظر گرفته می شد. امروزه علاقه دارد که به عنوان یک اندو مزومورف نامیده شود (بیشتر به سمت مزو کشیده شده اما دارای ویژگی های خاص آندو نیز می باشد).
سرناویلیامز در بخش های میانی و گلوتئال بدن خود کمی اضافه وزن دارد. اگرچه جای تعجب ندارد که بارداری می تواند پیامدهای گسترده ای بر بدن یک زن داشته باشد و این لمر به نوبه خود باعث شده تا شکل بدن سرناویلیامز در طول حرفه خود تغییراتی داشته است. این همان چیزی است که او باید به دلیل ژنتیک ذاتی خود با آن مقابله کند.

 

در مقابل فردی به نام جوکوویچ نواک وجود دارد. این شخص در اوایل فعالیت خود، از یک فرم بدنی اکتو مزومورف برخوردار بود. او هرگز یک مزو واقعی نبود اما کاملا مشهود است که او نسبت به امروزه توده عضلانی بیشتری داشت. این بدان معناست که او احتمالا اکنون بیشتر به سمت اکتومزو تمایل دارد. توده عضلانی کمتر، بازوهای نازک و بدیهی است که از یک متابولیسم سریع برخوردار است. این اتفاق به احتمال زیاد نتیجه تمارین و رژیم او بوده است. گفتنی است که جوکوویچ نواک با هر دو فرم بدنی در زمین تنیس موفق بوده است و احتمالا برای او کمی تغییر و نوسان مشکل ساز نبوده است.
اما به یاد بیاورید که زمانی که او از جراحی آرنج برگشته بود حتی از امروز نیز لاغرتر بود و ظاهرا ماریون واژدا نیز از او خواسته بود تا وزن خود را افزایش دهد.

جوکوویچ نواک

نتایج به ما چه می گویند؟

آنچه نتایج نشان می دهد این است که BMI در مدت زمانی مشخص به صورت غیر خطی افزایش می یابد و این نشان می دهد بازیکنان نسبت به قدشان وزن خود را افزایش می دهند. اگرچه در مردم عادی، افزایش BMI معمولاً نشانه ای از به دست آوردن چربی است؛ در بین افراد ورزشکار به ویژه ورزشکاران حرفه ای، این یک شاخص از افزایش توده عضلانی است.

در مقابل ،RPI در همان بازه زمانی کاهش یافته است و این نشان دهنده این است که بازیکنان باعث کاهش سطح کلی( لاغر شدن) خود می شوند (یعنی آنها لاغر نبودند). اگرچه این نتیجه گیری دقیق نیست، ولی شواهد و مدارکی را ارائه می دهد که بازیکنان مانند گذشته نیستند.
علاوه بر این، نویسندگان دارای 2 دسته بندی دیگری از حیث بازیکن می باشند. دسته اول برندگان و دسته دوم بازنده ها (کسانی که در 1 یا 2 دور ضربات پنالتی باختند). مشاهده شد که برندگان BMI بالاتری در مقایسه با بازنده ها دارند و نتیجه مطالعه اساساً این بود که عضلانی بودن هرچه بیشتر افراد با موفقیت بازیکنان حرفه ای مرد ارتباط دارد.

با این حال مشکلاتی در این ارتباط وجود دارد. در مرحله اول BMI بر اساس مقادیری که در کتابهای موجود و وب سایت ATP یافت می شد محاسبه شد. بنابراین کاملا مطمئن نیستیم که این اندازه گیری ها چقدر قابل اعتماد هستند. به عنوان مثال، به نظر می رسد که فدرر 187 پوند وزن دارد (همان وزن نادال) . آیا این شامل تجهیزات کامل او، از جمله کفش می شود؟

مهمتر از آن،BMI لزوماً نشانه ای دقیق از سوماتوتایپ نیست. اما حتی اگر اینگونه باشد، علت و معلول نیست. منظورم این است که آیا شما نوواک جوکوویچ را به عنوان مزومورف طبقه بندی می کنید؟ BMI وی (21.8) در دسته های پایینی قرار خواهد گرفت. برخی حتی BMI پایین تری دارند. بازیکنانی مثل De Minaur با BMI 20.6 و Gilles Simon که BMI او 20.5 است.
برخی دیگر (رافا ، تسونگا ، ورداسکو) از BMI بالاتری برخوردارند. BMI این افراد به ترتیب 24.7 ، 26.3 و 25.4می باشد. Tsonga و Verdasco نیز در دسته “اضافه وزن” ها طبقه بندی می شوند.

نتایج به ما چه می گویند؟

تحقیق در نوجوانان و جوانان

در بازیکنان جوان، یافته های مشابه ای مشاهده شده است. به عنوان مثال، در یک مطالعه در سال 2007 سانچز موزوز و همكاران (در مقایسه با یك مطالعه قدیمی توسط الیوت و همكاران 1998) دریافتند كه هر دو بازیکن زن و مرد تمایل بیشتری به سمت مزومورف در مقابل یك اندومورفیک نشان دادند. تفاوت اینجاست که BMI مورد استفاده قرار نگرفته است. این یک روش بسیار معتبرتر و مطمئن تر برای بدست آوردن بینش در مورد انواع تیپ بدنی در مقایسه با مقادیر BMI است.

آنها دریافتند که بازیکنان پسر جوان به عنوان اکتو مزومورفیک طبقه بندی می شوند، در حالی که بازیکنان زن به عنوان اندومزومورفیک طبقه بندی می شوند. از نظر تاثیر سوماتوتایپ بر عملکرد و رده بندی بین بازیکنان پسر تفاوت وجود ندارد (یعنی در کل آنها یکدست بودند؛ چه بازیکن اول و چه رده آخری باشند نوع بدن تغییر نمی کند) در حالی که 12 بازیکن برتر زن تفاوت های چشمگیری در اندازه گیری های آنتروپومتریک خاص داشتند. به این صورت که:

“ویژگی های مختلف بهترین تنیسورهای رده سنی نوجوانان مطالعه ما ( قد بلندتر، سنگین تر و با وسعت استخوان ران بزرگتر ) در مقایسه با بازیکنان رده پایین تر، نشان می دهد که این امر امروزه می تواند بر این سبک از بازی در این گروه تاثیر بگذارد”

قد بلندتر و سنگین تر؛ با داشتن پاها و بازوهای بزرگتر، همه با رتبه بندی (به عنوان مثال 12 بازیکن برتر زن) ارتباط معنی داری داشتند. نویسندگان بر این باورند که این عوامل انسان شناسی ممکن است با توانایی بهتری برای ضربه زدن و حرکت با قدرت همراه باشد. اما به یاد داشته باشید، همبستگی علیت مساوی نیست.

سرانجام، یک مطالعه جدیدSogut و Altunsoy در سال 2019 نشان داد که 12 بازیکن ملی پوش زن ترکیه ای (آن دسته از بازیکنانی که حول سنی 16 سال در مرکز ملی آموزش می دیدند) بیشتر مزو اندو هستند؛ به جای اینکه اندو مزو باشند. به یاد داشته باشید که اولی عمدتا مزو است.

اما این هیچ تاثیری در عملکرد آنها ندارد. جالب اینجاست که چه شد: هم وزن بدن و هم BMI با سرعت سرویس ارتباط معنی داری داشتند. به عبارت دیگر، آن دسته از زنانی که توده بیشتری داشتند، از سرعت سرویس بالاتری برخوردارند. از نظر قد هیچ ارتباطی (بر خلاف تحقیقات قبلی) وجود ندارد و نوع بدن مزومورف بالاترین همبستگی را داراست(اما معنی دار نبود). شاید وزن اضافه شده به افزایش حرکت از طریق ضربه کمک کند (اگر همه پارامترهای دیگر برابر باشند).

علاوه بر این، نتایج نشان داده شده حاکی از اختلاف بین پروفایل های سوماتوتایپ است. ميانگين سوماتوتيپ بازيکنان سطح بالا توسط سانچز موزوز و همكاران مشخص شد. به عنوان endomorphic-mesomorph ، در حالی که شرکت کنندگان در مطالعه حاضر به عنوان مزومورف-اندومورف پیدا شدند.

در هر صورت، ما می بینیم که بازیکنان زن معمولا ترکیبی از اندو و مزو هستند. این امر تا حد زیادی ژنتیکی است زیرا زنان نسبت به مردان چربی بیشتری دارند. و به طور کلی، بازیکنان زن و مرد هر دو ویژگی های مزومورف دارند.

آموزش و تغزیه

 

سرناویلیامز

چگونه می توان تیپ بدنی را دستکاری کرد؟ بنابراین سوالی که در اینجا مطرح است این است که آیا باید سعی کنیم تیپ بدنی خود را تغییر دهیم یا خیر؟ با توجه به صحبت های بالا آیا همه باید تلاش کنیم مزومورف شویم؟
من معتقدم که به جای تحول همه جانبه باید بهینه سازی انجام شود. اگر تمایل بیولوژیکی به نوع خاصی از تیپ بدنی داشتید به احتمال زیاد با آن نوع بدن بهترین کارها را خواهید کرد. حتی اگر این بدان معناست که شما یک اندومورف یا اکتومورف باشید.

اما این امر نیز بدیهی است که تنیس در مقایسه با سال های گذشته از محوریت قدرت بیشتری برخوردار گشته است. بنابراین اگر یک اکتومورف هستید احتمالا می خواهید آموزش ببینید تا به اکتو مزو تبدیل شوید. اگر اندومورف هستید احتمالا تمایل دارید آموزش ببینید تا به یک اندو مزو تبدیل شوید( یا حتی مزو اندو)

با این حال، از جهتی دیگر احتمالا مشکلات زیادی را تجربه خواهید کرد. آیا فکر میکنید آموزش ساشا زورف برای تبدیل شدن به یک مزومورف واقعی عاقلانه است؟ این بدان معنا نیست که او در سالن ورزشی نیست (مربی ساشا زورف، جیز گرین، کارهای زیادی را با استفاده از رژیم های پشتوانه برای آموزش ساشا انجام می دهد که همراه با تمرینات قدرتی است). اما احتمالا او قادر نخواهد بود تا 3 یا 4 روز در هفته به تمرین بپردازد تا به افزایش حجم عضلات او منجر شود.

از طرف دیگر، اگر برنامه آموزشی شما به خوبی گردآوری شده باشد؛ از جمله مراحل مختلف آموزشی (عمومی ، خاص و غیره) که بر کیفیت های مختلف (قدرت ، سرعت ، استقامت ، چابکی و غیره) تأکید می کند، در زمان های مختلف سال و متناسب با نیازهای فردی متناسب، با گذشت زمان مطمئناً تا حدی به سمت یک هیکل مزومورف حرکت خواهید کرد. این بدان معناست که فارغ از تمایل ژنتیکی شما، مزو در شما وجود خواهد داشت.
همچنین در نظر گرفتن طیف های مختلف بازی و نحوه حرکت آنها به طور طبیعی در اطراف زمین، همراه با نحوه برخورد توپ، مهم است. اگر در مقابل یک سرور بزرگ هستید، این امر در سازماندهی آموزش شما و درنهایت، بر عملکرد بدنی شما تاثیر خواهد گذاشت.

یادداشت جانبی:

تحقیقات تأیید کرده اند که “قدرت نسبی” یک عامل مهم برای ورزش است که در آن ورزشکاران باید به طور انفجاری حرکت کنند و اغلب جهت را تغییر دهند. و اگر برای کسب قدرت، تمرین کنید به احتمال زیاد جرم زیادی کسب نخواهید کرد. بنابراین در بسیاری موارد، نگه داشتن همان (یا وزن مشابه) و افزایش قدرت ، مزایای بزرگی در توانایی های حرکتی خواهد داشت.

سخن نهایی

صرف نظر از آنچه این تحقیق می گوید و این که فکر می کنید باید چه نوع تیپ بدنی داشته باشید، هیچ قانونی وجود ندارد که شما باید بیشتر متمایل به یک “مزومورف” باشید تا بتوانید در یک سطح نخبه و عالی مرتبه رقابت کنید. معمولاً وقتی آموزش تنیس روی می دهد، این رویکرد اشتباه است. ترکیب بدن ممکن است در برخی شرایط معیار مهمی باشد (شاید در مورد بازیکنانی که به دلیل آسیب دیدگی یا اخراج طولانی مدت تحت آموزش قرار نمی گیرند یا کسانی که تمایل بیشتری برای داشتن چربی بیشتر از سایرین دارند)، اما روش های بسیاری وجود دارد که باعث می شود بدن تحت تأثیر قرار گیرد.

هنگام مطالعه همیشه مواردی وجود دارد، به ویژه مواردی که از نوع همبستگی هستند، اندازه نمونه های کمی دارند یا از داده هایی که احتمالاً نادرست هستند حاصل می شوند. علاوه بر این، ما همیشه نمی توانیم به طور میانگین نگاه کنیم. آنها کل ماهیت فردی ورزش و به ویژه هنر مربیگری را از بین می برند. ما با افراد کار می کنیم و بنابراین باید هر بازیکن را به این شیوه ببینیم. اگر ذاتاً اکتومورف هستید، ما نباید سعی کنیم آنرا تغییر دهیم بلکه آن را تکمیل می کنیم. همین مورد برای مزومورف ها نیز صادق است. شاید به جای تلاش برای تطبیق آنها با یک نوع بدن خاص (و بدتر از آن ، سبک بازی) ، باید سبک بازی را در مورد انواع بدن آنها در نظر بگیریم.

بنابراین 2 نکته مهم در اینجا مطرح است: 1) تغییرات شدید در بهترین حالت بهترین نیست 2) در اکثر موارد، احتمالاً نیازی به تفکر بیش از حد در مورد بدن سازی نیست، بلکه در مورد آموزش راه درست برای شما (و بازی خود) و غذا خوردن به روشی که نیازهای انرژی، تغذیه و بازیابی را پشتیبانی کند می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *