شرح مختصری از آلثا گیبسون

تنیس که از اواخر قرن نوزدهم وارد آمریکا شد، تا اواسط قرن بیستم جایگاه ویژه ای در فرهنگ حفظ سلامت و تناسب اندام پیدا کرد. کودکان مناطق ففیر نشین توانایی عضویت در کلوپ های خصوصی تنیس را نداشتند، پس طرح های خیرخواهانه این ورزش را به محله های آنها برد.

تولد آلثا گیبسون: 25 آگوست 1927 تا 28 دسامب 2003

کودکی

دختر جوانی به نام آلثا گیبسون در دهه 1930 و 40 در هارلم زندگی میکرد. خانواده اش در رفاه بودند. او قربانی خشم علیه کودکان بود. در مدرسه مشکلات زیادی داشت و مدرسه گریز بود، از خانه نیز چندین بار فرار کرد.

او همچنین در طرح تفریحی عمومی پدل تنیس (یک نوع تنیس که در زمین کوچکتر و با توپ نرمتر بازی میشود) نیز بازی کرد. استعداد و علاقه آلثا گیبسون به این ورزش سرانجام باعث شد تا او در مسابقات حمایت شده از طرف لیگ ورزشی پلیس و سازمان پارک برنده شود. بادی واکر، موسیقیدان، آلثا را در حین بازی تنیس روی میز دید و با خود فکر کرد که در تنیس هم موفق میشود. او آلثا را به زمین تنیس رودخانه هالم آورد جایی که تنیس واقعی را یاد گفت و درخشید.

یک ستارۀ در حال ظهور

آلثا گیبسون

آلتا گیبسون جوان از طریق کمک های مالی برای عضویت و درس های خود، عضو باشگاه تنیس بین المللی هارلم شد که یک باشگاه برای بازیکنان آفریقایی آمریکایی است. سال 1942 او موفق به کسب پیروزی در مسابقات تنیس دختران سازمان تنیس آمریکا در نیویورک شد. سازمان تنیس آمریکا یک سازمان کاملا سیاه پوست بود، و شرایط شرکت در مسابقات را برای بازیکن های آفریقایی آمریکایی فراهم میکرد ولا غیر. گیبسون سال 1944 و 1945 نیز دوباره پیروز این مسابقات شد.

سپس گیبسون فرصتی را برای پیشرفت بیشتر به دست آورد: یک تاجر ثروتمند اهل کارولینای جنوبی، در خانه خود را به روی گیبسون باز کرد و او را به یک دبیرستان صنعتی فرستاد، در کنار اینها آلثا تنیس را به صورت خصوصی ادامه داد. او با ادامه تحصیل سال 1950 وارد دانشگاه ای اند ام فلوریدا شد و سال 1953 فارق التحصیل شد. همان سال 1953 او به عنوان مربی ورزشی وارد دانشگاه لینکلن در شهر جفرسون ، میسوری، شد.

وی از سال 1947 تا 1956 هر سال پشت سرهم قهرمان مسابقات سازمان تنیس آمریکا شد. اما باقی مسابقه های خارج از این سازمان تا سال 1950 برای آلتا گیبسون غیرقابل دسترسی بود. همان سال آلیس ماربل، بازیکن سفید پوست مقاله ای در مجله ی تنیس روی چمن آمریکایی نوشت و متذکر شد که این بازیکن عالی قدر اجازه حضور در قهرمانی های بزرگ را ندارد و آنهم فقط به یک دلیل “تعصب”.

همان سال، آلثا وارد مسابقات قهرمانی زمین چمن، نیویورک ، فرست هیلز شد – اولین بازیکن سیاه پوست از هر دو جنس که اجازه ورود گرفت.

ورود آلثا گیبسون به ویمبلدن

در سال 1951 گیبسون اولین سیاه پوستی بود که به مسابقات انگلیسی ویمبلدن دعوت شد. در ابتدا او بازی های خیلی مهمی انجام نمیداد و عناوین کوچکی خارج از سازمان تنیس آمریکا پیروز میشد. تا اینکه در سال 1956 قهرمان آزاد فرانسه شد. و در همان سال به تور جهانی تنیس با حمایت دپارتمان آمریکا رفت.

کم کم پیروزی های بزرگ او شروع شد، مانند قهرمانی بازی های انفرادی زنان ویمبلدن. سال 1957 او قهرمان بازی های انفرادی و تیمی ویمبلدن شد. در راستای جشن گرفتن این پیروزی برای آمریکایی ها – و دست آورد او برای سیاه پوستان – شهر نیویورک با رژه نوارهای طولانی از وی استقبال کرد. در ادامه این پیروزی ها او قهرمان مسابقات انفرادی زنان فورست هیل هم شد.

یک بازیکن حرفه ای

1958 او دوباره هر دو عنوان قهرمانی ویمبلدن را کسب کرد و قهرما نی اش در فورست هیل را تکرار کرد. زندگی نامه گیبسون با عنوان ” همیشه میخواستم تا کسی باشم” 1959 منتشر شد. همان سال او یک بازیکن حرفه ای شد و سال بعد یعنی 1960 عنوان قهرمانی مسابقات حرفه ای انفرادی زنان را به دست آورد. همچنین بازی حرفه ای گلف را آغاز کرد و در چندین فیلم هم حضور یافت.

آلثا گیبسون از سال 1973 در موقعیت مختلف ملی و بین المللی حضور یافت. از افتخارات او:

  • 1971- ورود به سالن مشاهیر ملی تنیس روی چمن
  • 1971- ورود به سالن مشاهیر بین المللی تنیس
  • 1974- سالن مشاهیر ورزشکاران سیاه پوست
  • 1983- سالن مشاهیر کارولینای جنوبی
  • 1984- سالن مشاهیر ورزش فلوریدا

اواسط 1990 او با مشکلات جسمی زیادی مانند سکته دست و پنجه نرم کرد و همچنین مشکلات مالی و سرانجام روز یکشنبه 28 سپتامبر 2003 در گذشت البته از خبر پیروزی های سرنا و ونوس ویلیمز جا نماند.

گیبسون

میراث به جا مانده

دیگر بازیکنان آفریقایی آمریکایی تبار مانند آرتور اش و خواهران ویلیامز راه گیبسون را ادامه دادند البته نه خیلی سریع. موفقیت آلثا تکرار نشدنی است، به عنوان اولین سیاه پوستی از هر دو جنس که مرزهای رنگ را در مسابقات ملی و بین المللی را جابجا کرد در حالی که نژاد پرستی و تعصب همچنان در جامعه و البته ورزش بیداد میکرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *