چشم انداز یک بازیکن تنیس

هر بازیکن رقابتی تنیس در طول دوران حرفه ای بازی خود در برخی از شرایط تجربه بازی در “قلمرو” را داشته است. شما احساس پویایی می کنید، اما آرام هستید. شما احساس قدرت، اعتماد به نفس و شکست ناپذیری دارید.

شما از مسابقه و نبرد در کنار هم لذت می برید، بدون اینکه نگرانی از باخت داشته باشید، یا حتی بخواهید صرفا برای برنده شده بازی کنید. شما نواقص تکنیکی را فراموش می کنید و فقط روی توپ و هدف خود تمرکز می کنید. در پایان، شما فقط بازی می کنید. به نظر می رسد همه چیز در جریان است. به حدی که حتی ممکن است زمان و امتیاز را از دست دهید. این قضیه آشنا به نظر می رسد؟
این که آیا شما در طول یک مسابقه رقابتی zone یا قلمرو را تجربه کرده اید یا خیر فرقی نمیکنه، بلکه بسیاری بازیکنان موافقند که احساساتی که در بالا گفته شد بیانگر یک حالت ذهنی ایده آل برای بازی تنیس در سطح نخبه است.

Zone (تئوری جریان) به نوعی یک اتوپیای دست نیافتنی نیست. Csikszentmihalyi در سال 1190 یکی از اولین روانشناسانی است که مفهوم تئوری جریان را به شرح زیر تعریف کرد:

– داشتن اهداف و بازخورد روشن
– تعادل بین چالش ها و مهارت ها
– ادغام عمل و آگاهی
– تمرکز کامل بر روی کار
– احساس کنترل بالقوه
– از دست دادن خودآگاهی
– تغییر حس به زمان
– حس خود پاداش گیری

با توجه به تحقیقات و فعالیت های Vailliant ، چهار مؤلفه به هم پیوسته که به نظر من هنگام رسیدن به zone ضروری هستند، بیان می کنم. فقط توجه داشته باشید، من در دستیابی به zone متخصص نیستم ، اما همکاری با یک مربی ذهنی به من این امکان را داده است که در بسیاری از مواقع به این حالت برسم.

این چهار مولفه به هم پیوسته “zone” عبارت است از:
1- باید چالش برانگیز باشد
2- تمرکز
3- زندگی لحظه کنونی
4- کنترل عاطفی

چالش

اگرچه این یک لیست جامع نیست، اما اعتقاد من بر اساس تحقیق و تجربه شخصی است که این چهار مؤلفه بهترین شانس را برای شما در اغلب موارد ایجاد میکند. ورود به منطقه یک مهارتی است که باید تمرین شود. هیچ کسی صبح از خواب بیدار نمی شود که مانند یک قهرمان فکر کند، بلکه شما یاد می گیرید که این کار را انجام دهید. به این معنا که هر کسی به اندازه کافی سخت کار کند و به اندازه کافی باهوش باشد، می تواند به این مهارت دست پیدا کند.

چالش

چالش یک مولفه اساسی برای رسیدن به منطقه/قلمرو است. در حقیقت، عدم وجود چالش باعث می شود انگیزه هایی را در خارج از بازی پیدا کنیم؛ مانند پیروزی و فکر کردن به این که حق پیروزی دارید. چند بار وضعیت زیر را شنیده اید: “من نمی توانم به این بازیکن تنیس ببازم و من بهتر از او هستم” این وضعیت منجر به بازی با اضطراب اما عدم شکست می شود، که همه ما قبول داریم در طول بازی تنیس ایده آل نیست.
از طرف دیگر، هنگامی که تصور می کنید حریف بهتر از شماست چالش افزایش پیدا می کند( این در حالی است که هنوز تصور می کنید که شما می توانید حریف را ببرید) و این امر باعث می شود تا بازی آزادانه ای داشته باشید.
این احساس معمولاً تا زمانی که شما در بازی امتیازی کسب کنید ادامه می یابد و در واقع فکر می کنید می توانید او را شکست دهید، این زمانی است که شما شروع به بازی می کنید تا دیگر امتیازی از دست ندهید. این یک چرخه شرور است که همه ما مطمئناً آن را در طول دوران حرفه ای تنیس خود تجربه کرده ایم.

توجه

توجه

داشتن یک چالش خوب با یک هدف روشن در ذهن باعث به وجود آمدن توجه می شود. وقتی با مشکلی روبرو هستیم ، به طور طبیعی تمرکز می کنیم و سعی می کنیم راه حل هایی را پیدا کنیم. در تنیس ، شما با این چالش روبرو هستید که حریف رو به رو را شکست دهید و لذت بردن از انجام این کار ممکن است ، همانطور که قبلاً نیز گفتیم ، به یک بازیکن تنیس کمک میکند تا به حالت منطقه ای برسد. اما دقیقاً هنگام تلاش برای شکست دادن حریف خود باید روی چه چیزی تمرکز کنید؟

یک اشتباه رایج تمرکز روی تکنیک در طول مسابقه است. بنابراین بسیاری از بازیکنان در مورد نوع ضربات خود در تنیس افکار مخربی دارند و این باعث از دست دادن توجه و اهداف کلی شان می شود. این در حالی است که در واقعیت تنیس یک بازی هدفمند است. اشتباه نکنید ، برخی بازیکنان ، به ویژه در سنین جوانی ، باید تغییرات تکنیکی خود را در بازی انجام دهند و تنها راه برای حل این تغییرات ، اغلب فکر کردن در مورد آنها است. با این حال ، هنگامی که ما صرفاً از رقابت صحبت می کنیم ، تمرکز روی تکنیک نتیجه ذهنی ندارد.
یکی دیگر از جنبه های تمرکز که می بایست از عهدخ آن برآییم درک ن داخلی در مقابل توجه خارجی است:

بازیکنانی که روی فاکتورهای داخلی تمرکز می کنند ، کسانی هستند که می توانند بدون اینکه از حباب خود خارج شوند ، یک مسابقه کامل را متمرکز شوند. فدرر و نادال نمونه های کامل دو بازیکن تنیس هستند که در سطح داخلی متمرکز هستند.
اما چرا این موضوع مرتبط است؟ این که آیا داخلی هستید یا خارجی ، به هیچ وجه مانع از توانایی شما در داشتن یک بازی عالی نیست. با این حال ، شما باید خودتان را بشناسید تا به خودتان بهترین فرصت ها را بدهید. بازیکنانی که تمرکز داخلی دارند ، تمام بازی را در منطقه انجام می دهند و به محض خارج شدن از آن ، دوباره وارد آن می شوند. بازیکنان با تمرکز خارجی هنگام شروع و پایان نقاط دائماً وارد منطقه و خارج از منطقه می شوند.

زندگی در لحظه یک بازیکن تنیس

چشم انداز یک بازیکن تنیس

تمرکز مناسب با زندگی در لحظه همراه است. اول از همه مهم است که بدانیم چه اتفاقی می افتد زمانی که یک بازیکن تنیس در طول مسابقه در گذشته یا آینده سیر می کند: هر دو انتظارات متفاوتی ایجاد می کنند و این انتظارات باعث ایجاد اضطراب در بازیکن تنیس می شوند. غالباً داشتن اهداف ناصحیح مانند تمرکز صرف بر پیروزی، انتظارات و اضطراب ایجاد می کند و بازیکنانی که بدین صورت فکر می کنند اغلب در گذشته یا آینده سیر می کنند.

هدف بهتر بازی کردن در یک نقطه در زمان است. این یکی از علائم تجاری بازی در منطقه است: بازیکنان zone سریع می توانند تمرکز خود را روی مورد بعدی نشان دهند. این یعنی زندگی در زمان حال.

همه ما می دانیم که گفتن بسیار راحت تر از عمل کردن است. یکی دیگر از راههای ساده برای ماندن و زندگی کردن در لحظه، تمرکز روی کارهای روزمره خود می باشد. محتوای واقعی روتین به اندازه قوام و تکرار پذیری مهم نیست. اگر کاری را که بین هر نقطه انجام می دهید تغییر دهید ، این دیگر یک روال یا روتین نیست. سخت نیست که به کارهای روزمره برجسته های بزرگ تنیس توجه کنید – فقط به عنوان مثال شاراپووا ، نادال و دیگران را تماشا کنید. سرانجام ، روالهای شما باید شامل گفتگوی مثبت باشند – این امر نه تنها به شما در ماندن در لحظه فعلی کمک می کند ، بلکه به شما نشان می دهد که خودکارآمدی را بهبود می بخشد (یعنی اعتقاد به خود و توانایی های خود افزایش پیدا می کند).

کنترل عاطفه

به نظر من کنترل عاطفی مهمترین مؤلفه ورود به zone است. اگر یک بازیکن تنیس نتواند واکنشهای عاطفی خود را در زمین تنیس کنترل کند ، همه آن چه را که ساخته است نابود خواهد کرد(و باور کنید که این گونه مسائل در زمین تنیس اتفاق می افتد و بنابراین همه ما باید در برخورد با آن بهتر و آگاه تر شویم).

یک افسانه معمول این است که باور کنیم احساسات رفتار ما را کنترل می کنند. طبق شواهد ، این فرضیه درست نیست. این فرضیه همچون کلیشه تنیس به نظر می رسد: آنچه را که می توانید کنترل کنید و آنچه را که نمی توانید کنترل کنید فراموش کنید. با این وجود ، هیچ استدلالی علیه آن وجود ندارد (همیشه حقیقت در یک کلیشه وجود دارد). شما نمی توانید رفتار حریف خود ، تصمیمات داوران ، نحوه نادیده گرفتن حریف و خیلی موارد دیگر را کنترل کنید. آنچه شما می توانید کنترل کنید ، تنها واکنش شما به این شرایط است. احساسات به وجود خواهند آمد، اما نحوه برخورد با آنها و نحوه واکنش شما در واقع انتخاب شماست.

کنترل عاطفی

به خودتان اجازه شکست دهید. این بسیار مهم است. اگر صمیمانه این اجازه را به خود بدهید ، یک قدم به تسلط بر مهارت کنترل عاطفی نزدیک خواهید شد. تنیس بازی سرشار از اشتباهات و اتفاقات است ، به این معنی که هیچ کس کامل نیست. حتی وقتی در zone بازی کنید ، اشتباهاتی رخ خواهد داد ، اما آنها شما را آزار نمی دهند.

در آخر اینکه ، چگونگی صحبت و واکنش شما با خودتان مهم است. همانطور که ویلانت توضیح داد ، ما یک ذهن آگاه و یک ذهن ناخودآگاه داریم. ذهن آگاهانه صدایی است که در سر شما صحبت می کند ، در حالی که ضمیر ناخودآگاه مانند دیسک سخت مغز شماست. ذهن آگاهانه عقلانی تصمیم می گیرد. ذهن ناخودآگاه بسیار قدرتمند ، عاطفی و غریزی است؛ این دستورات را از ذهن آگاه ، خوب یا بد اجرا می کند. در تنیس ، ذهن ناخودآگاه شما بازی می کند زیرا بدن شما را به حرکت در می آورد.

مطابق با وایلانت برخی از قوانین هنگام ارتباط بین ذهن ناخودآگاه و ذهن خودآگاه شما وجود دارد:

1- ذهن ناخودآگاه نفی را نمی فهمد. تخیل قدرتمندترین ابزار آن است. به همین دلیل است که وقتی مردم می گویند “شکست نخورید” یا “مجددا اشتباه نکنید” ، احتمالاً بیشتر اوقات شکست می خورید.
2- ذهن ناخودآگاه تعهد را درک نمی کند. اگر بگویید “من باید” یا “من نیاز دارم” برای انجام این کار، احتمالاً این کار نخواهد کرد.

درعوض ، ذهن آگاه شما به عنوان یک بازیکن تنیس باید هر آنچه را که به ذهن ناخودآگاه می گوید را به روشی مثبت فرمول بندی کند. “من باید آن سرویس را انجام دهم” تبدیل می شود “من آن سرویس را برای T انجام می دهم” (توجه کنید که فرمان دقیقاً چگونه است). علاوه بر این ، تحقیقات اهمیت گفتگوی مثبت را تأیید می کند. در واقع ، جیمز هاردی تحقیقات بسیاری را در مقاله خود با عنوان صحبت واضح و روشن بررسی می کند. او گفتگوی مثبت را نوعی ستایش تعریف می کند که به تمرکز نگه داشتن ورزشکاران در زمان حال کمک می کند تا بر خطاهای گذشته یا آینده دور. از طرف دیگر ، گفتگوی منفی به دلیل عملکرد نامناسب ، غیرمنطقی و اضطراب در کارآیی قرار می گیرد. هاردی خاطر نشان كرد كه برای استفاده از گفتگوی مثبت برای كمك به عملکرد ورزشی ، حمایت دوقطبی وجود دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *