وبسایت گاردین به بررسی برترین تنیسورهای مرد 50 سال اخیر دنیا پرداخته است.
نوواک جوکوویچ امیدوار بود که بتواند در رقابت های ویمبلدون از عنوان قهرمانی اش دفاع کند. اما به جای این کار، او در حال ریکاوری از ویروس کووید 19 است که در رقابتهای نمایشی که خودش ترتیب داده بود، به آن دچار شده است. بنابراین با توجه به شرایط خاصی که بر دنیای تنیس و ورزش حاکم است، بهترین فرصت است تا به گذشته ورزشکاران بپردازیم.
در این مطلب قصد داریم به بررسی برترین تنیسورهای 50 سال اخیر بپردازیم، از جوکوویچ و فدرر تا پیت سامپراس و …. .
راجر فدرر
موضوع فدرر تنها رکوردها و آمار استثنایی اش در قهرمانی های گرند اسلم نیستند. او در دهه اول قرن جاری، کاملا بر تنیس سلطه داشت. 310 هفته صدرنشین رنکینگ جهانی بود و در تمامی مقاطع موفق بود. او مثل تنیسورهای دهه 70 به بازی احاطه پیدا کرده بود و از زمین خاک رس در پاریس گرفته تا زمین های سریع SW19 ، در آنها شرکت میکرد.
اما بالاتر از همه این ها، ثبات او در کسب موفقیت هاست. هر چند که در دوران او بازیکنانی مثل نادال و خوان مارتین دل پوترو سر راهش سبز شدند، فدرر میدانست که باید تمرکزش را حفظظ کند که به سریعترین شکل ممکن، بتواند به موفقیت دست پیدا کند. با ورود اندی ماری و جوکوویچ به تنیس، فدرر باید زوایای غیرممکن بازی را کشف میکرد تا کسی نتواند جلوی او قد بلند کند. رقابت آنها تنها باعث شد تا هر کدام به بازیکنان بهتری تبدیل شوند. در حقیقت فدرر به بازیکنی تبدیل شد که ضرباتش در تاریخ تنیس بی نظیر بوده است. او سبک و استیل بازی تنیس را به کلی تغییر داد. اگر او شروع به کاری میکرد، تمام دنیا به تقلید از او پشت سرش راه میافتادند.
به خاطر دارم که اولین بار بازی او را مقابل خاویر مالیسه در ویمبلدون 2001 تماشا کردم. ما در زمین شماره 13 نشسته بودیم و وقتی 5 ست بازی او را تماشا کردیم، من و مادرم به یکدیگر نگاه میکردیم و مییدانستیم که او واقعا بازیکن خوبی است. بدون شک بهترین خاطره من از تماشای بازی او، اوپن استرالیا در سال 2017 مقابل نادال بود.
6 ماه پیش از آن دیدار، خیلی ناراحت بودم زیرا مطمئن بودم که مصدومیت فدرر از ناحیه کمر، جلوی حضور او در این رقابت را خواهد گرفت. ولی پس از دیدارهای فوق العاده مقابل کی نیشیکوری و استان واورینکا، او یک فینال استثنایی را برای همه به نمایش گذاشت. فدرر یک بازگشت رویایی را که هر هوادار تنیسی آرزوی تماشایش را دارد، به معرض دیدگان ما گذاشت. و البته چه کسی برای شریک شدن این صحنه زیبا بهتر از دوست و رقیب قدیمی اش، رافا نادال که او نیز مصدومیت های خودش را داشت. من آن موقع فکر میکردم این آخرین دیداری خواهد بود که این دو غول تنیس را در چنین رقابت بزرگی مقابل هم خواهیم دید ولی آنها به من ثابت کردند که اشتباه میکنم و پس از آن نیز بارها و بارها به فینال رقابت های مختلف رسیدند.
نوواک جوکوویچ
رقابت بین بهترین بازیکنان 50 سال اخیر محدود به سه بازیکنی است که در حال حاضر فعال هستند: نوواک جوکوویچ، راجر فدرر و رافائل نادال. و البته بین این سه نفر، جوکوویچ برنده است. آمار تقابل های رو در رو او با این دو ستاره، نشان میدهد که او بهتر کار کرده است. در حقیقت جوکوویچ 4 گرند اسلم پیاپی برده و مقابل فدرر در فینال ویمبلدون، پیروزی 3-0 کسب کرده است.
آمار فدرر در گرند اسلم ها به در سال های اخیر باعث شده او کمی نسبت به دو رقیب دیگرش پایین تر باشد. ستاره سوئیسی در فینال گرند اسلم ها، در دیدارهایی که مصاف بازیکنانی به جز جوکوویچ و نادال رفته، 16-1 پیش است ولی در مقابل جوکوویچ و نادال، 4-10 عقب است. همچنین او 5 سال از جوکوویچ بزرگتر است که همین باعث میشود تنیسور صرب از او جلوتر باشد.
نادال هم بهترین بازیکن خاک رس تاریخ است. او 12 گرند اسلم از مجموع 19 گرند المی که کسب کرده را روی خاک رس به دست آورده است ولی جوکوویچ بازیکن بزرگتری است زیرا در سه زمین دیگر آمار بالاتری دارد. نادال هنوز نتوانسته جوکوویچ را در اوپن استرالیا شکست دهد، ولی جوکوویچ در هر سه زمین نادال را شکست داده است. جوکوویچ تنها بازیکنی است که میتواند از آمار نادال در خاک رس پیشی بگیرد و یکی از دو بازیکنی است که در رولند گاروس او را شکست داده است. تنها کمی زمان لازم است که جوکوویچ بیشترین گرند اسلم را از آن خود کند و بیشترین هفته ی صدرنشینی در رنکینگ را به نام خود بزند.
رافائل نادال
نادال رای من را به خاطر شجاعت، سخت کوشی، تمرکز، انعطاف پذیری و رفتار جوانمردانه به خود اختصاص داده است. هر بار که پا به زمین تنیس میگذارد، میدانید که دیداری ویژه را تماشا خواهید کرد. البته او کاری نمیکند که بازی کردنش مثل فدرر آسان باشد، او سرعت جوکوویچ را ندارد و قدرت او شاید شبیه به خیلی بازیکنان بالا و پایین رنکینگ باشد. او با ثباتی استثنایی توپ ها را از بالای تور رد میکند و برای تک تک امتیازات میجنگد، ضرباتی ابرانسانی به توپ میزند و در زمین و خارج آن رفتار فروتنانه ای دارد.
عشق و علاقه نادال به تنیس کاملا واضح و قابل لمس است و رکورد او به خودی خود از کیفیت بالایش صحبت میکند. لذت تماشای بازی او با پیشرفت و جلو آمدنش در دنیای تنیس بهتر و بهتر شده است. فینال ویمبلدون 2008 به عنوان یکی از زیباترین بازی های تاریخ تنیس شناخته خواهد شد. تماشای نادال که اولین قهرمانی ویمبلدون را مقابل فدرر کسب کرد، از بهترین خاطرات هر هوادار تنیس است.
پیت سامپراس
سامپراس جامهای بسیاری کسب کرده که از جمله آنها میتوان به 14 گرند اسلم اشاره کرد، آن هم درست در زمانی که رقبای زیادی برای او وجود داشتند. فقط نگاه کردن به لیست بازیکنانی که او مقابلشان بازی کرده، نشان میدهد که رقبای او از بهترین بازیکنان تاریخ تنیس بوده اند: بوریس بکر، جیم کوریر، جان مک انرو و آندره آغاسی. همه ی اینها رقبای او بودند و او تا زمانی که راجر فدرر پا به میادین نگذاشته بود، بیشترین گرند اسلم را کسب کرده بود.
فدرر بازیکن بزرگی است ولی او زمانی بیشترین گرند اسلم را کسب کرد که شاید بازیکنان بزرگی رقیب او نبودند. سامپراس تمام این جام ها را در حالی کسب کرد که در بالاترین سطح، رقبای بزرگی داشت. همچنین او یک جنتلمن واقعی بود و یک اعتبار برای دنیای تنیس. همیشه انسانهای خوب میتوانند اول باشند.
جان مک انرو
مک انرو در یک مدت کوتاه دستاورهای بسیاری کسب کرد. بزرگترین دستاوردهای او به سالهای 1979 تا 1981 بازمیگردد، وقتی او خودش را در بین بزرگانی مثل بیورن بوری و جیمی کانرز جا کرد و از آنها عبور کرد تا به رتبه اول برد. مک انرو خودش اذعان داشته که عبور از دو تنیسور بزرگ آن دهه ، بهترین لحظات عمر ورزشی اش بوده است. در حقیقت، کنار گذاشتن بوری بزرگ برای او، اعتبار بسیاری کسب کرد. او هیچگاه نتوانست هیجان تقابل با بوری را بار دیگر بچشد.
هر چند او تنها 7 گرند اسلم کسب کرد ولی در دوره ای حضور داشت که کسب تمام جام ها، به یک وظیفه برای بازیکنان تبدیل نشده بود ( برای مثال او به ندرت در اوپن استرالیا شرکت کرد). برای اینکه بزرگی مک انرو را به خوبی درک کنید باید به آمار او در مسابقات دوبل توجه کنید. او در کنار پیتر فلمین، بهترین تیم ورزشی را برای سالهای متمادی تشکیل دادند. او 10 گرند اسلم رقابت های دوبل را به دست آورد که یکی از آنها، رقابت های اوپن فرانسه در سال 1977 بود.
ولی موضوع تنها تعداد جام های کسب شده نیست بلکه به اینکه شما چگونه به این دستاوردها رسیده اید بستگی دارد و این کاری بود که مک انرو به خوبی آن را انجام میداد. در دوران اوج، تمام تنیسورها از او تعریف میکردند. فرد پری گفته بود که بهترین دستی که در دنیای تنیس دیده، متعلق به مک انرو است. حرکت پاهای او شبیه به فدرر بود. میل به تهاجمی بازی کردن و تلاش و ممارست او، شبیه به نادال و جوکوویچ بود.
البته او برتری اش را خیلی زود از دست داد ولی بین سالهای 1979 تا 1984 بهترین ورزشکار جهان بود. او 82 پیروزی و تنها 3 شکست را در سال 1984 به ثبت رساند. در آن سال تسخیر ناپذیر بود. پیروزی او مقابل کانرز در فینال ویمبلدون، یک تقابل یک طرفه بود. کانر خودش یکی از بهترین تنیسورهای تاریخ است ولی آن روز او مثل یک حشره، با ضربات مک انرو اینور آنور میشد. به اعتقاد بسیاری، آن بازی شاهکار مک انرو بود. اگر که چند هفته پیش از آن هم توانسته بود ایوان لندل را شکست دهد همه چیز تکمیل بود. ولی به هر حال آن بازی جادوی مک بود. در زمانی که بازیکنانی مثل بوری و کانرز حضور داشتند، مک انرو جذاب ترین چهره ورزش بود.
راد لیور
لیور تنها بازیکنی است که در دو سال ، موفق شده تمامی 4 گرند اسلم آن سال را کسب کند، 4 قهرمانی در سال 1962 و چهار قهرمانی در سال 1969 . خدا میداند که اگر او محروم نشده بود، چند جام دیگر به دست میآورد. او پس از اینکه از دنیای تنیس آماتور جدا شد و به جمع حرفه ای ها پیوست، 5 سال محروم شد. پس از بازگشت از این محرومیت، او بار دیگر موفق شد در یک سال چهار قهرمانی گرند اسلم را کسب کند، چیزی که خیلی بعید است بار دیگر تکرار شود. او یک جنتلمن تمام عیار بود که با ظرافت و زیبایی بازی میکرد. شاید اگر لیور نبود، امروز فدرر هم بازیکن بزرگی نبود. او تحولی در دنیای تنیس به وجود آورد و بسیاری از بازیکنان، دنباله رو سبک بازی او شدند.
بیوری بوری
حرکات پای عالی، چابکی و سرعت فوق العاده بیوری بوری در زمین، او را به یکی از بازیکنان برتر این رشته تبدیل کرد. او همیشه راهی پیدا میکرد که توپ را بار دیگر بازیابی کند که احتمالا حریفانش را به این فکر وا میداشت که چطور میتوان مقابل او امتیاز کسب کرد. بوری که 11 گرند اسلم در زمان خودش برد، نمایش هایی داشت که انقلابی در دنیای تنیس به حساب میآمد. او با هر دو دستش بک هندهای فوق العاده میزد، همینطور فورهندهای استثنایی و تاپ اسپینهایی هجومی. سرویسهایش بی نظیر بودند و هر بار که میخواست به توپ ضربه بزند، با تمام قدرت این کار را میکرد.
پیروزی او مقابل جیمی کانرز در نیمه نهایی ویمبلدون 1981 یکی از دیدارهای تماشایی تاریخ تنیس است. کانرز اوایل بازی در اوج بود و توانست ست اول را 6-0 و ست دوم را 6-4 با پیروزی پشت سر بگذارد. بوری اما سرانجام بازی را در دست گرفت و باقی ستها را با پیروزی پشت سر گذاشت تا برای ششمین فینال پیاپی به قهرمانی برسد. پیروزی او در این دیدار، هوادارانش را به اوج شادی و خوشحالی رسانده بود .
آندره آغاسی
آغاسی بدون شک سایسته این است که در این بحث حضور داشته باشد. هر چند که او در طول دوران بازیگری اش بی ثبات بوده ولی همین موضوع، تماشای بازی او را برای تماشاگران جذاب میکرد. او به زیبایی تنیس بازی میکرد و ورزشکاری بود که در رشته ورزشی اش خبره بود. درست مثل خیلی از بازیکنانی که پس از او پا به دنیای تنیس گذاشتند، او هم باید با شهرت عجیب و غریب، پول، انتقادات و …. مجادله میکرد. او در بین مشهورترین مردان زمین قرار داشت. حتی وقتی در چلنجر سیرکت حضور داشت، در بین پردرآمدترین ورزشکاران جهان به حساب میآمد.
وقتی ورزشکاران را بررسی میکنیم، معمولا سراغ افتخارات آنها میرویم ولی برخی نیز شخصیت بازیکنان را بررسی میکنند. بازیکنی که تنها در فکر جام گرفتن بوده باشد، معمولا حوصله سر بر است و برای کسی الهام بخش نیست ولی بازیکنان بزرگی مثل نادال، فدرر و سپمراس، هم بازیکنان بزرگی بودند و هم شخصیتهای بزرگ که البته این موضوع درباره آغاسی نیز فراموش نشدنی خواهد بود.
بوریس بکر
بکر تنها 17 سال داشت که اولین قهرمانی ویمبلدون اش را در سال 1985 به دست آورد. او جوان ترین بازیکنیی بود که در آن زمان قهرمان گرند اسلم شده و به تنهایی باعث شد تا موج حضور آلمانی ها در تنیس و موفقیتهایشان شکل بگیرد. او بازیکنی احساسی بود که بازی های فوق العاده و جذابی به نمایش میگذاشت. هر بار که بازی میکرد میدانستید که اکشن و درام با یکدیگر ترکیب میشوند و به معرض نمایش در میآیند. همچنین او اصلا آدم حوصله سر بری نبود. هر چند صحبتهای مختلفی درباره زمان بازیگری او و شخصیتش مطرح میشود ولی قلب او در دستانش بود.
آرتور اش
برای تبدیل شدن به یکی از بزرگان هر ورزشی، تنها کسب پیروزی مهم نیست. برخی از بازیکنان بزرگ تنیس، نماینده های بدی برای این رشته در دنیا بودند ولی زندگی آرتور اش، یک اتفاق خاص است. حتی وقتی او به خاطر تزریق خون آلوده ، مبتلا به ایدز شد، این بد اقبالی را در جهتی مثبت استفاده کرد و یک موسسه خیریه برای افزایش آگاهی درباره این بیماری تشکیل داد. او در 49 سالگی و خیلی زود از دنیا رفت.
خونسردی، جدیت و موفقیت او در شرایطی که به نظر میرسید شانسی وجود ندارد، هم در زمین و هم خارج آن، مثال زدنی بود. خاطره ای که از او در ذهن هواداران تنیس شکل گرفته، فینال ویمبلدون سال 1975 بود. جیمی کانرز شانس اصلی برتری در بازی بود و اش باید به دنبال استراتژی میگشت که او را شکست دهد. کانرز ضربات پرقدرتی میزد ولی وقتی توپی با سرعت کم و ارتفاع پایین به سمت او میآمد، معمولا نمیتوانست آن را از تور عبور دهد. اش از این موضوع استفاده کرد و به نفع خودش استفاده کرد تا پیروز میدان شود. در هنگام تعویض زمین، او روی صندلی نشست، چشمانش را بست، دستانش را روی زانوهایش گذشت و شروع به مدیتیشن کرد، انگار که به قدرتی جادویی دسترسی داشته باشد تا بتواند به قدرت فیزیکی کانرز در زمین غلبه کند.
جیمی کانرز
اگر بخواهیم در دنیای تنیس، یک نفر را از لحاظ ثبات، عزم و پاکی انتخاب کنیم، آن شخص احتمالا جیمی کانرز خواهد بود. امروزه بازیکنان سالهای سال در اوج میمانند و میجنگند ولی زمان درخشش ستاره ها در دوره ای که کانرز بازی میکرد کوتاه بود. او رقابت کرد و در بالاترین سطح، 10 سال موفقیت آمیز را پشت سر گذاشت و دومین قهرمانی ویمبلدون را 8 سال پس از اولی کسب کرد. او در دوران بازیگری اش 2 ویمبلدون، 5 قهرمانی اوپن آمریکا و یک قهرمانی اوپن استرالیا کسب کرد و همه اینها با راکت T2000 اش به دست آمد.
کانرز پلی بین دوران قدیم تنیس که تنیسورها همگی آماتور و از خانواده های سطح بالای جامعه بودند ، با دوره تنیورهای حرفه ای، متمرکز، قدرتمند و مدرن امروزه بود. هیچکس نمیتواند با 109 قهرمانی او در جامهای تک نفره رقابت کند. در دوره اوج، کانرز مثل یک چرخ آسیابی بود که در توفان قرار داشت. توپ ها را با تمام قدرت پاسخ میدهد، با فاصله کم از روی تور رد میکرد و خطوط را نشانه میگرفت. شاید او تمرکز بوری و تنوع سبک های مک انرو را نداشت ولی یک موتور توربو شارژ روی او نصب شده بود که تمام این قدرتها را کنار هم نگه داشته بود.