روزنامهی گاردین سال ۲۰۱۷ با آندره آغاسی مصاحبهای نجام داد که بسیار مشهور شد. آغاسی در این مصاحبه شاید بهدلیل تبار ایرانیاش، بیتعارف هر چیز که در سرش میگذرد را بیان میکند، از سختگیریهای پدر تا اعتیاد و کارهای عامالمنفعه و نظرش دربارهی تنیس و تنیسورهای بزرگ امروز. تنیس فارسی، بهترین سایت خبری تنیس این مصاحبه را ترجمه و در اختیار خوانندگان خود قرار میدهد.
آندره آغاسی، هشت سال قبل در اتوبیوگرافی سردستی و تند خود به نام Open چنین نوشت: «پدر من همهچیز را با فریاد دو بار تکرار میکرد، گاهی هم سه بار، بعضیوقتها هم ده بار. میگفت محکمتر، محکمتر. زودتر بزن. اون لعنتی رو زودتر بزن. توپ رو بکوب. بکوب توپ رو. باز هم فریاد میزد. هر توپی که دراگون [ماشین پرتاب توپ] به سمتم روانه میکرد را میزدم، ولی این کافی نبود: پدرم میخواست توپها را از دراگون هم سریعتر و محکمتر بزنم. او دوست داشت اصلا بروم و دراگون را بزنم.»
سال ۱۹۷۷، آندره هفت سال داشت و دراگون ماشین پرتاب توپی بود که پدرش آن را بهشکل اژدها درآورده بود. پدر او مایک نام دارد و یک بوکسور ایرانی است که در المپیک هم شرکت کرده. «هیچ چیز پدرم را عصبانیتر از آن نمیکرد که توپ را به تور بزنم. دهانش کف میکرد. … دستانم داشتند میافتادند. دوست داشتم بپرسم بابا آخه تا کی؟ ولی نمیپرسیدم. تا آنجا که میشد توپها را محکم و محکمتر میزدم.»
بیان چهل سال تجربه در مصاحبهای یک ساعته خیلی سخت است. پسر غریب لاسوگاسی حالا یک استاد کامل است و کسب ۸ گرنداسلم و ازدواج موفق با استفی گراف، نفرت قبلی او از تنیس و آلودگی وی به متافتامین را از یاد آدم میبرد. ولی پدر آغاسی که اکنون ۸۶ سال سن دارد و آندره او را «وفادار» و «پرشور» وصف میکند دربارهی موفقیتهای او چه نظری دارد؟
آندره آغاسی میگوید «آدمهایی که احترام من به پدرم را ندیدهاند فکر میکنند او آدم ناجوری است. ولی پدرم آدم درستی است. مثلا میگفت آندره من زندگیمو کردم و میدونم با خودم چند چندم. اگر یکبار دیگه بهدنیا میاومدم فقط یکی از کارهام رو تکرار نمیکردم؛ نمیذاشتم تنیس بازی کنی. وقتی پدرم گفت فقط یکی از کارهایش را تکرار نمیکرد خشکم زد. به پدرم گفتم چرا پدر؟ او هم گفت اگر میگذاشتم بیسبال یا گلف بازی کنی هم زود بازنشسته نمیشدی هم پول بیشتری در میآوردی. حرفش برایم جالب بود.»
خندهی تعمدی آندره آغاسی خبر از یک اعتقاد میدهد: «اینکه تا نشکنی رشد نمیکنی. گاهی بعد از اینکه شکستی دوباره خودت را جمعوجور میکنی و بیشتر به درد دیگران میخوری. زخمهایم را ببین، همین زخمها بودند که باعث شدند من به درد دیگران بخورم. نمیشود زخمی شد و انتظار داشت جای زخمها محو شود. این زخمها کامل خوب نمیشوند ولی تو را همانی میکنند که الان هستی.»
آندره آغاسی باهوش است و آدم دوست دارد بداند اگر پدرش بهجای تنیس روی درسخواندنش سختگیری میکرد نتیجه چه میشد. او میگوید «آره، ولی الان هم بهخاطر پدرم است که در کار درس و مشق هستم. کمسواد بودن از انتخابهای آدم کم میکند و این مطلب خیلی روی آدم تاثیر میگذارد. همان سوال همیشگی: اگر اوضاع طور دیگر میشد چه اتفاقی میافتاد؟ ولی من هیچ حسرت خاصی ندارم.»
شاید بشود گفت اگر پدر او کلاس درس را تبدیل به جبههی جنگ پسرش میکرد آنوقت او الان از درس و مشق بیزار بود و خودش را وقف بازی در تنیس میانسالان میکرد. ولی حالا او روی درس و مشق خیلیها تاثیر گذاشته است. آندره وقتی فقط ۲۴ سال داشت با مدل موی شاهماهی و یک شلوارک صورتیرنگ اولین بنیاد آموزشی خود را در لاسوگاس برای بچههای محروم راهاندازی کرد. در سال ۲۰۰۱ او مدرسهای را تاسیس کرد که در کلارک کانتی الگو شد.
آغاسی میگوید «آن مدرسه هنوز دارد رشد میکند و کمکهای مالی ما آنقدری هست که برای همیشه سرپا بماند. بعد سعی کردم این طرح را در سراسر کشور گسترش دهم و در سه و نیم سال گذشته بیش از ۶۵۰ میلیون دلار جور کردم تا ۷۹ مدرسهی جدید بسازم.»
آندره آغاسی کمک کرده چند بچه فرصت درسخواندن پیدا کنند؟ «مدرسهی بنیاد من سالانه ۱۲۰۰ دانشآموز میگیرد. اکنون در کل کشور ۳۸۰۰۰ دانشآموز دارم. ریاضیاتم خوب نیست ولی میدانم که تعدادشان دایما زیاد و زیادتر میشود.»
او همچنین با همکاری یودمی (Udemy) یک دورهی آنلاین مربیگری تنیس راهاندازی کرده و هدفش آن است که همگان به آموزش دسترسی داشته باشند. جذابترین جنبهی این دوره، روانشناسی تنیس است –او تلاش میکند تا به همهی بازیکنان در هر سطحی که هستند بفهماند مقیاس پیشرفت همیشه تعداد برد یا باخت نیست.
آندره آغاسی بهتر از همه میداند برد و باخت چیست –و از دست دادن رنکینگ ۱ دنیا در سال ۱۹۹۶ درس خوبی برای او داشت. «تراژدی واقعی این اتفاق آن بود که در زمانی رخ داد که من داشتم خوب نتیجه میگرفتم. از تنیس زده شدم. علیرغم اینکه خوب بازی میکردم ولی از تنیس رنجیدهخاطر و حتی میشود گفت متنفر شدم. وقتی رنکینگ ۱ دنیا را بهدست آوردم این دلزدگی بیشتر هم شد چراکه آدم فکر میکند اول شدن قرار است خلأیی را پر کند. وقتی رنکینگ ۱ را به دست آوردم هیچ احساس خاصی نداشتم. زندگی یک دور باطل است، آخرش که چه؟ از جهات مختلف آسیب خوردم. یکیاش آن بود که کمتر کار میکردم. یکی هم آن بود که افتادم توی خط مواد. همهجوره به خودم آسیب زدم.»
«راه نجات را وقتی پیدا کردم که فهمیدم هرچند زندگیم را خودم انتخاب نکردم ولی دلیل نمیشود صاحب زندگی خودم نباشم. نوعی کشف و شهود بود ولی کشف و شهودی که زندگی را عوض نمیکند. زندگی را نحوهی برخورد آدم با زندگی عوض میکند. بچههایی را دیدم که از من هم بیچارهتر بودند. احساس کردم خیلی خوششانسم ولی باید با بدبختی این بچهها روبهرو میشدم –اینکه بدون درس و مشق نه امیدی هست نه انتخابی نه راه در رویی. وقتی روی این مطلب متمرکز شدم تنیس به کمکم آمد. ستایشگر تنیس شدم. وقتی سعی کردم رنکینگ ۱ دنیا را پس بگیرم همهکاری کردم. فهمیدم آدم باید باید برای کارش برنامه داشته باشد وبرای برنامهاش کار کند. این شد اصل زندگی من.»
آندره آغاسی دوباره و در سال ۱۹۹۹ رنکینگ ۱ دنیا را بهدست آورد و تا هفت سال بعد هم در گرنداسلمها شرکت کرد. در سال ۲۰۰۵، فینال یواس اوپن را به راجر فدرر باخت و تابستان بعدی هم در بازی آخرِ ویمبلدون از رافائل نادال شکست خورد. آغاسی دید که این رقبای قدیمی قرار است فینال اوپن استرالیا ۲۰۱۷ را هم برگزار کنند –بازیای که با پیروزی فدرر و برد هجدهمین گرنداسلم او همراه شد.
«فکر نمیکنم کسی که علاقمند به تنیس باشد آن بازی را ندیده باشد. طرفدار هیچکدام هم نبودم چون هر دو بزرگ هستند و تا حالا خیلی کارها کردهاند. البته اینکه ببینی راجر در آن سن برنده باشد خیلی خاص بود. او همیشه مرا تحتتاثیر قرار داده ولی دیگر مرا متحیر نمیکند. از او همیشه انتظار برد را دارم. نادال هم خوب رقابت میکند و طرفداران خودش را دارد. فکر نمیکردم با این همه مصدومیت بتواند به سطح قبلی خودش بازگردد. ولی ثابت کرد که اشتباه میکنم. بازی قشنگی بود و از آنوقتها بود که دوست داشتی هیچکدام نبازند.»
آیا آندره آغاسی دوست داشت هنوز میتوانست بازی کند و با فدرر یا نادال مسابقه دهد؟ «نه. آدم باورش نمیشود که یک روزی در سطح این بازیکنان بوده. تازه اگر هم میتوانستم باهاشان مسابقه بدهم به زندگی خودم فکر میکردم و میگفتم ‘ای بابا، اینها چرا دارند تنیس بازی میکنند؟’ یکبار استفی گفت که ‘باورت میشود هنوز این دو نفر دارند دوست دارند اینطور بازی کنند؟ ’کار این دو نفر عالی است ولی اگر من به عقب بر میگشتم شاید زودتر خودم را بازنشسته میکردم.»
آیا آغاسی قدرتش را از دست داده است؟ «قدرت آخرین چیزی بود که از دست دادم. قدرت همیشه با من بوده است. من همیشه از کاری که بروی و بهترین نمایش خودت را انجام دهی لذت میبردم ولی از اسکوربورد متنفر بودم. اسکوربورد فقط میگوید آدم برده یا باخته. ولی بزرگترین مساله برای بیشتر قهرمانان آن است که آنان یک سومِ روز خود را صرف کاری میکنند که بهدرد دو سوم باقیماندهی روزشان نمیخورد. یک روز زندگی قهرمانی آدم تمام میشود. یکجورهایی شبیه مرگ است. ولی باید زندگی را ادامه داد. استفی بی سروصدا کار میکند ولی از من بهتر کار میکند. او توی دنیای خودش است.»
پس گراف اهمیتی نمیدهد که سرنا ویلیامز با بردن اوپن استرالیا، در تعداد گرنداسلمها از او یکی جلو افتاد؟ «اصلا توی این باغها نیست. سرنا رکورد را شکست چون تنیس برایش خیلی مهم است. استفی دوست ندارد مردم فکر کنند که به تنیس اهمیت نمیدهد. به تنیس اهمیت میدهد ولی از دنیای تنیس جدا است. هر وقت دربارهی این مساله از او سوال میپرسیدند احساس میکرد باید بهخاطر تنیسْ این قهرمانی را مهم جلوه دهد.»
سال گذشته و پس از آنکه نوواک جوکوویچ دوازدهمین گرنداسلم خود را برد بهنظر میرسید که میتواند رکورد فدرر را بشکند. ولی او از آنموقع همهی بازیهای مهم را باخته و رنکینگ ۱ را هم به اندی ماری تسلیم کرد و در ایندین ولز هم به نیک کیریوس باخت.
آندره آغاسی دربارهی جوکوویچ میگوید «مصدوم هم نشد که آدم بگوید بهخاطر مصدومیت بوده. آدم تا مصدومیت جدیای پیدا نکند اینقدر بهسرعت همهچیز را از دست نمیدهد. حتما پشتپرده یک مشکل احساسی یا ذهنی وجود دارد که فقط خود نوواک و تیمش از آن خبر دارند. ولی بهتر است دنبال راهحل نباشد. او اهل صربستان است، کشوری با تاریخی پر از جنگ. نوواک برای تمرین کردن مجبور بوده اول زمین را از مین پاکسازی کند و برای همین مطمئنم میفهمد که زندگی چقدر سخت و بیرحم است.»
اندی ماری هم مثل جوکوویچ، ایندین ولز را باخت و امسال هم بهخاطر مصدومیت زانو در میامی شکست خورد. «اندی استعدادهایی دارد که کمتر کسی داشته. من بهترین ورزشکار نبودم و برای همین باید مغزم را به کار میانداختم. ولی اندی ذاتا ورزشکار است و خیلی از مغزش استفاده نمیکند و برای همین بازیها را بیش از حد برای خودش سخت میکند. اگر شما سرعت او را داشته باشید بازی برایتان آسان میشود. او دارد تهاجمیتر میشود و این مطلب به او کمک خواهد کرد، چراکه تجربهی زیادی کسب کرده است. ولی اندی اگر یک یا دو گرنداسلم دیگر نبَرَد خیلی خیلی مایوس میشود. بیشک توانش را دارد.»
اگر آندره آغاسی به تنیس باز میگشت مربی چه کسی میشد؟ «مربی کسی که جای پیشرفت زیادی داشته باشد. بهنظر من بین آنچه جان ایسنر و گائل مونفیل و نیک کیریوس انجام میدهند با آنچه توانش را دارند خیلی فاصله است. اینکه دوست ندارند مربی داشته باشند نکتهی جالب و هیجانانگیزی است ولی دوران حرفهایشان کوتاه و دردناک خواهد بود. من بازی همهی این بچهها را میبینم ولی نمیتوانم بگویم مربی آنان میشوم یا نه.»
ایدهی همکاری آغاسی با کیریوس جالبتوجه است. یعنی حتی حاضر نیست برای مدت کوتاهی مربی کیریوس شود؟ «این کار نمیگذارد به بچههایم که ۱۵ و ۱۳ ساله هستند رسیدگی کنم. پس جواب منفی است. من مربیگری نمیکنم چون آنقدری که باید این کار را خوب انجام نمیدهم.»
آیا آندره آغاسی تنیس را دوست دارد؟
«اینطوری بگویم بهتر است: برای ورزش احترام عمیقی قائلم.»
وقتی از آغاسی میپرسم آیا او و همسرش به یاد گذشتهها دستی به توپ میبرند یا نه مکثی میکند. «نه. ایدهی جالبی بهنظر میرسد ولی بهمحض اینکه چهارتا ضربه به توپ بزنی یادت میافتد که تنیس بلدی ولی میبینی که دیگر پیر شدی. خدا رو شکر که بهقدر کافی تنیس بازی کردم و لحظات خوب زیادی داشتم. تنیس به من خیلی چیزها داد و از من خیلی چیزها گرفت. بهنظرم من و تنیس به هم دِینی نداریم.»
منبع: theguardian.com
در سایت خبری تنیس ما بهترین تحلیلها و مصاحبهها را بخوانید.